Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تحریک کردن
2 . تحریک جنسی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to arouse
/əˈraʊz/
فعل گذرا
[گذشته: aroused]
[گذشته: aroused]
[گذشته کامل: aroused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تحریک کردن
برانگیختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برافروختن
برانگیختن
1.Her strange behavior aroused our suspicions.
1. رفتار عجیب او شک ما را برانگیخت.
2
تحریک جنسی کردن
مترادف و متضاد
excite
1.She felt aroused by the pressure of his body to hers.
1. او حس کرد دارد به خاطر فشار بدن او به بدنش تحریک (جنسی) میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
around the corner
around the clock
around the bend
around
army tank
arrange
arranged
arras
arrest
arrival
کلمات نزدیک
arousal
around the world
around the corner
around the clock
around 5 in the afternoon.
aroused
arousing
arpeggio
arquebus
arquebusier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان