[صفت]

astute

/əˈstut/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: astuter] [حالت عالی: astutest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تیزبین هوشیار، دقیق، زیرک

approving formal
مترادف و متضاد clever intelligent shrewd stupid
  • 1.He was an astute worker, finishing in half the time it took the others to finish.
    1. او کارگری زیرک بود، کاری را که بقیه می‌کنند، او در نصف آن زمان تمام می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان