Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یک زمانی (در گذشته)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
at one time
/æt wʌn taɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یک زمانی (در گذشته)
1.We were in the same class at one time.
1. ما یک زمانی همکلاسی بودیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
at once
at noon
at no time
at night
at midnight
at one's leisure
at one's wit's end
at present i'm building a bookcase and a bunk-bed for the kids.
at random
at risk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان