Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . محیط
2 . هوا
3 . جو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
atmosphere
/ˈæt.məsˌfɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محیط
جو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حال و هوا
مترادف و متضاد
ambience
aura
environment
1.You'll love the friendly atmosphere here.
1. شما محیط دوستانه اینجا را دوست خواهید داشت.
the atmosphere changes
جو/محیط عوض میشود
New owners bought the hotel and the whole atmosphere changed.
صاحبان جدید هتل را خریدند و کل جو عوض شد.
create a good/bad atmosphere
جو [محیط] خوب/بد ساختن
Lighting is one of the most effective ways of creating a good atmosphere.
نورپردازی یکی از تاثیرگذارترین راههای ساختن یک محیط خوب است.
2
هوا
مترادف و متضاد
air
sky
a smoky/stuffy atmosphere
هوای دودآلود/خفه [گرفته]
The atmosphere in the room was so stuffy I could hardly breathe.
هوای آن اتاق به قدری گرفته بود که به سختی میتوانستم نفس بکشم.
3
جو
اتمسفر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتمسفر
جو
pollution of the atmosphere
آلودگی جو
the earth's atmosphere
جو زمین
تصاویر
کلمات نزدیک
atm
atlas
atlantic ocean
atlanta
athwart
atmospheric
atmospherics
atmospherology
atoll
atom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان