[اسم]

BA

(Bachelor of Arts)
/bi-eɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مدرک کارشناسی رشته‌های علوم انسانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مدرک کارشناسی کارشناسی لیسانس
to be a BA
کارشناس یکی از رشته‌های علوم انسانی بودن
  • He is a BA in French.
    او کارشناس رشته فرانسه است.
to have a BA
کارشناسی یکی از رشته‌های علوم انسانی را داشتن
  • He has a BA in French.
    او در رشته فرانسه کارشناسی دارد.
to do a BA
کارشناسی یکی از رشته‌های علوم انسانی را خواندن
  • He did a BA in French.
    او کارشناسی رشته فرانسه را خوانده است.
[اسم]

ba

/bɑː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روح (مصر باستان)

[اسم]

BA

(British Airways)
/bi eɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (شرکت هواپیمایی) بریتیش ایرویز

[اسم]

Ba

(barium)
/bi eɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باریم (عنصر شیمیایی)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان