Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پشت صحنه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
backstage
/ˌbækˈsteɪdʒ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پشت صحنه
1.After the show, we were allowed to go backstage to meet the cast.
1. بعد از نمایش، به ما اجازه دادند تا به پشت صحنه برویم و با هنرپیشگان ملاقات کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
backspace
backsliding
backslide
backslash
backside
backstop
backstory
backstreet
backstroke
backsword
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان