[صفت]

balding

/ˈbɔːldɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more balding] [حالت عالی: most balding]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در حال کچلی کم مو

  • 1.a short balding man with glasses
    1. یک مرد کم موی کوتاه قد عینکی
  • 2.He’s in his twenties but already balding.
    2. او در دهه بیست سالگی اش است ولی هیچی نشده دارد کچل می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان