Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بر اساس چیزی بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to base on
/beɪs ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: based on]
[گذشته: based on]
[گذشته کامل: based on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بر اساس چیزی بودن
بر اساس چیزی قرار دادن
1.I'm not going to base my opinion on her words.
1. من نظرم را بر اساس حرف های او قرار نخواهم داد.
2.The movie is based on a true story.
2. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
base jumping
base drum
base
basalt
basal
base rate
baseball
baseball cap
baseboard
baseless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان