حرف اضافه behind برای اشاره به مکان چیزی دارد که پشت چیزی قرار دارد و اغلب طوری است که آن چیز معلوم نمیشود، انگار که پنهان شده است. مثلا:
".The sun disappeared behind the clouds" (خورشید پشت ابرها ناپدید شد.)
".Their office is behind the main building" (دفتر آنها پشت ساختمان اصلی است.)
".He is behind the curtains" (او پشت پرده است.)
2
پشت کسی بودن (هوای کسی را داشتن)
حامی بودن
to be behind somebody
پشت کسی بودن [از کسی حمایت کردن]
She knew that, whatever she decided, her family was right behind her.
او میدانست که هر تصمیمی بگیرد، خانوادهاش پشتش هستند.