[اسم]

belly

/ˈbeli/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکم

معادل ها در دیکشنری فارسی: بطن دل شکم
مترادف و متضاد gut stomach
  • 1.They crawled along on their bellies.
    1. آنها روی شکم های خود خزیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان