[حرف اضافه]

beyond

/biːˈɑnd/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پس از بالاتر از، بیشتر از

معادل ها در دیکشنری فارسی: افزون بر ماورا
مترادف و متضاد exceeding greater than more than
  • 1.Few people live beyond the age of a hundred.
    1. افراد کمی تا پس از صد سالگی زندگی می‌کنند.

2 آن طرف آن سوی

معادل ها در دیکشنری فارسی: فراتر در فراسوی
مترادف و متضاد after on the far side of on the other side of past
  • 1.Beyond the river is a small town.
    1. آن طرف رودخانه شهر کوچکی هست [وجود دارد].

3 خارج از فراتر، ماوراء

معادل ها در دیکشنری فارسی: مافوق
مترادف و متضاد outside the limitations of outside the range of surpassing
  • 1.It's beyond our control.
    1. آن خارج از کنترل ماست.
matters beyond his understanding
مسائلی فراتر از درک او
[قید]

beyond

/biːˈɑnd/
غیرقابل مقایسه

4 دوردست آن‌سوی

مترادف و متضاد afar far off further on close near
  • 1.From the top of the hill we could see our house and the woods beyond.
    1. از بالای تپه می‌توانستیم خانه‌مان و جنگل آن‌سوی را ببینیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان