Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کله گنده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
big cheese
/bɪg ʧiz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کله گنده
رییس، فرد مهم و بانفوذ
informal
مترادف و متضاد
an important person
1.He is one of the big cheese of the city council.
1. او از کله گنده های شورای شهر است.
توضیح درباره اصطلاح big cheese
پنیر در زمان های گذشته غذای اصلی و از مهم ترین خوراکی ها شناخته می شد. برای همین امروزه هم به افراد مهم اصطلاحا "پنیر بزرگ" می گویند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
big cat
big brother
big band
big
bide time
big deal
big dipper
big enchilada
big fish
big gun
کلمات نزدیک
big chance
big cat
big cars use too much gasoline.
big business
big brother
big deal
big enchilada
big game
big head
big league
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان