[اسم]

billow

/ˈbɪloʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موج خیزاب

مترادف و متضاد wave

2 توده (ابر و ...) حجم

مترادف و متضاد mass
[فعل]

to billow

/ˈbɪloʊ/
فعل ناگذر
[گذشته: billowed] [گذشته: billowed] [گذشته کامل: billowed]

3 به اهتزاز درآمدن (در باد) تکان تکان خوردن (توسط باد و...)

  • 1.The curtains billowed in the breeze.
    1. پرده توسط نسیم تکان تکان می‌خورد.

4 بیرون زدن (به صورت موج‌موج) بالا رفتن (دود و...)

  • 1.There was smoke billowing out of the windows.
    1. دود از پنجره‌ها (به شکل توده‌های بزرگ) بیرون می‌زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان