[اسم]

bit

/bɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کم اندک، ذره

مترادف و متضاد a little chunk small portion
a bit
کمی/اندکی
  • 1. I'm a bit nervous.
    1. من کمی نگران هستم.
  • 2. That was a bit silly, wasn't it?
    2. آن کمی احمقانه بود، اینطور نیست؟
  • 3. The dress is a bit too big for me.
    3. پیراهن اندکی زیادی برای من بزرگ است.
a little bit
کمی/ذره‌ای
  • 1. Could I have a little bit more soup?
    1. می‌توانم کمی بیشتر سوپ بخورم؟
  • 2. I think these strawberries need a little bit more sugar.
    2. فکر کنم این توت‌فرنگی‌ها به ذره‌ای شکر بیشتر نیاز دارد.

2 تکه قطعه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکه خرده قطعه
bit of something
تکه چیزی
  • There were bits of broken glass on the floor.
    تکه‌هایی از شیشه شکسته کف زمین [روی زمین] بود.

3 بیت (کامپیوتر)

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیت

4 دهانه (افسار اسب)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان