Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کشت و کشتار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bloodshed
/ˈblʌdˌʃɛd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کشت و کشتار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خونریزی
مترادف و متضاد
slaughter
1.The bloodshed must be stopped.
1. کشت و کشتار باید متوقف شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bloodlust
bloodletting
bloodless
bloodhound
bloodcurdling
bloodshot
bloodsports
bloodstain
bloodstained
bloodstock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان