Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زاغ کبود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bluejay
/bluʤeɪ/
قابل شمارش
1
زاغ کبود
1.I opened the window and a blue jay flew inside.
1. من پنجره را باز کردم و یک زاغ کبود به داخل (خانه) پرواز کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bluejacket
bluegrass
bluefish
bluebottle
bluebird
blueprint
blues
bluestocking
bluet
bluetooth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان