[فعل]

to bottom out

/ˈbɑtəm aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: bottomed out] [گذشته: bottomed out] [گذشته کامل: bottomed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بهبود یافتن تثبیت شدن

  • 1.House prices have bottomed out
    1. قیمت املاک تثبیت شده است.
  • 2.The recession is finally beginning to show signs of bottoming out.
    2. رکود بالاخره دارد نشانه هایی از بهبود یافتن نشان می دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان