[اسم]

bucket

/ˈbʌk.ɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سطل

معادل ها در دیکشنری فارسی: دلو سطل
مترادف و متضاد pail scuttle
  • 1.I took my two-year-old nephew down to the beach with his bucket and spade.
    1. من برادرزاده دو ساله‌ام را با سطل و بیلچه‌اش به ساحل بردم.
a bucket of water
یک سطل آب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان