Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سطل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bucket
/ˈbʌk.ɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سطل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلو
سطل
مترادف و متضاد
pail
scuttle
1.I took my two-year-old nephew down to the beach with his bucket and spade.
1. من برادرزاده دو سالهام را با سطل و بیلچهاش به ساحل بردم.
a bucket of water
یک سطل آب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
buckeroo
bucked up
buckboard
buckaroo
buck-toothed
bucket along
bucket hat
bucket list
bucket of nugs
bucket seat
کلمات نزدیک
buck up
buck
bucharest
buccaneering
buccaneer
bucket seat
bucket shop
bucketful
buckingham palace
buckle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان