Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کلبه
2 . کابین (هواپیما یا اتومبیل)
3 . اتاقک (کشتی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cabin
/ˈkæbən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلبه
مترادف و متضاد
hut
log cabin
shack
shanty
1.We have a cabin in woods.
1. ما کلبهای در جنگل داریم.
2
کابین (هواپیما یا اتومبیل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتاق
مترادف و متضاد
compartment
passenger area
an airplane cabin
کابین هواپیما
3
اتاقک (کشتی)
اتاق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتاقک
کابین
1.She lay in her cabin.
1. او در اتاقش دراز کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
cabby
cabbage
cabaret
cabal
cab driver
cabin boy
cabin crew
cabin cruiser
cabinet
cabinet minister
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان