Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قایق پارویی (کوچک و باریک)
2 . قایق پارویی راندن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
canoe
/kəˈnu/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قایق پارویی (کوچک و باریک)
کانو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قایق پارویی
1.I still have my dad's canoe.
1. من هنوز قایق پارویی پدرم را دارم [نگه داشتهام].
[فعل]
to canoe
/kəˈnu/
فعل ناگذر
[گذشته: canoed]
[گذشته: canoed]
[گذشته کامل: canoed]
صرف فعل
2
قایق پارویی راندن
قایقرانی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
canny
cannula
cannot
cannonball
cannonade
canoeing
canoeing is becoming popular little by little.
canoeist
canola
canon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان