[اسم]

cat

/kæt/
قابل شمارش

1 گربه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیشی گربه
مترادف و متضاد feline mouser pussy cat tom
  • 1.I need to buy cat food.
    1. باید غذای گربه بخرم.
  • 2.I saw that orange cat today.
    2. من آن گربه نارنجی را امروز دیدم.
کاربرد واژه cat به معنای گربه
واژه cat به معنای گربه به حیوان کوچکی گفته می‌شود که موهای نرمی دارد و انسان‌ها اغلب به‌عنوان حیوان خانگی از آن نگهداری می‌کنند. گربه‌ها، موش‌ها و پرنده‌ها را شکار می‌کنند.
"cat food" (غذای گربه)
واژه cat در معنای کلی‌تر به خانواده گربه‌سانان نیز اطلاق می‌گردد.

2 گربه‌سان

  • 1.The big cats, such as tigers and lions are dangerous.
    1. گربه‌سانان بزرگ مانند ببرها و شیرها خطرناک هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان