[اسم]

chaperone

/ˈʃæpəˌroʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نگهبان همراه، اسکورت، مراقب

معادل ها در دیکشنری فارسی: همراه
مترادف و متضاد companion
  • 1.We don't need a chaperone.
    1. ما به نگهبان نیازی نداریم.
توضیحاتی در رابطه با chaperone
اسم chaperone در واقع اشاره دارد به فردی بزرگسال که برای مواظبت از نوجوانان (دختر و پسر) به مراسمی بخصوص (جشن رقص پایان دوره دبیرستان و ...) می رود تا آنها را از رفتار های خطرناک باز دارد.
[فعل]

to chaperone

/ˈʃæpəˌroʊn/
فعل گذرا
[گذشته: chaperoned] [گذشته: chaperoned] [گذشته کامل: chaperoned]

2 همراهی کردن نگهبانی کردن، اسکورت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: همراهی کردن
  • 1.We need more volunteers to chaperone the school dance.
    1. ما به داوطلبان بیشتری به منظور نگهبانی کردن [اسکورت کردن] رقص مدرسه نیاز داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان