Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نگهبان
2 . همراهی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
chaperone
/ˈʃæpəˌroʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نگهبان
همراه، اسکورت، مراقب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همراه
مترادف و متضاد
companion
1.We don't need a chaperone.
1. ما به نگهبان نیازی نداریم.
توضیحاتی در رابطه با chaperone
اسم chaperone در واقع اشاره دارد به فردی بزرگسال که برای مواظبت از نوجوانان (دختر و پسر) به مراسمی بخصوص (جشن رقص پایان دوره دبیرستان و ...) می رود تا آنها را از رفتار های خطرناک باز دارد.
[فعل]
to chaperone
/ˈʃæpəˌroʊn/
فعل گذرا
[گذشته: chaperoned]
[گذشته: chaperoned]
[گذشته کامل: chaperoned]
صرف فعل
2
همراهی کردن
نگهبانی کردن، اسکورت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همراهی کردن
1.We need more volunteers to chaperone the school dance.
1. ما به داوطلبان بیشتری به منظور نگهبانی کردن [اسکورت کردن] رقص مدرسه نیاز داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
chapel
chapatti
chapati
chaparral
chap
chaplain
chaplet
chaplin
chapman
chapped
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان