Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غذا خوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to chow down
/ʧaʊ daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: chowing down]
[گذشته: chowing down]
[گذشته کامل: chowing down]
صرف فعل
1
غذا خوردن
خوردن
informal
مترادف و متضاد
eat
1.I'm starving! Let's go chow down.
1. خیلی گرسنهام! بیا بریم غذا بخوریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
chow
chough
chosen
chorus
chortle
chow mein
chowder
chp
chris
christ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان