Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کارمند دولت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
civil servant
/ˈsɪvəl ˈsɜrvənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارمند دولت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارمند دولت
1.My father is a civil servant.
1. پدرم یک کارمند دولت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
civil rights
civil partnership
civil marriage
civil liberties
civil law
civil service
civil war
civilian
civility
civilization
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان