[فعل]

to co-opt

/ˌkəʊ ˈɑːpt/
فعل گذرا
[گذشته: co-opted] [گذشته: co-opted] [گذشته کامل: co-opted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به عضویت گروهی برگزیدن به عضویت کسی در گروه رضایت دادن

  • 1.She was co-opted on to the committee last June.
    1. او در ماه ژوئن اخیر عضو کمیته شد.
  • 2.She was co-opted onto the board.
    2. او عضو هیئت‌مدیره شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان