Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زغالسنگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
coal
/koʊl/
غیرقابل شمارش
1
زغالسنگ
زغال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زغال
زغالسنگ
1.He works in a coal mine.
1. او در یک معدن زغالسنگ کار میکند.
2.Put some coal on the fire.
2. کمی زغال روی آتش بگذار.
تصاویر
کلمات نزدیک
coagulation
coagulate
coachwork
coachman
coaching
coal mine
coal-burning
coal-fired
coalesce
coalfish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان