[صفت]

cock-eyed

/kˈɑːkˈaɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cock-eyed] [حالت عالی: most cock-eyed]

1 کج

informal
  • 1.Doesn't that picture look cock-eyed to you?
    1. آیا آن تابلو به‌نظر تو کج نیست؟

2 احمقانه غیرعملی، نشدنی

  • 1.The whole idea is completely cock-eyed.
    1. کل این ایده کاملاً احمقانه است.

3 چپ‌چشم لوچ

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان