[اسم]

coloring

/ˈkʌlərɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رنگ (پوست، چشم، مو)

  • 1.Blue suited her fair coloring.
    1. آبی به رنگ پوست روشن او می‌آمد.
  • 2.This face powder will enhance your natural coloring.
    2. این پودر صورت، رنگ طبیعی (پوست) شما را بهتر می‌کند.

2 رنگ‌دهنده (غذا) رنگ خوراکی

different kinds of coloring
انواع مختلف رنگ‌دهنده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان