Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بین (دو نفر یا چیز) قرار گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to come between
/kʌm bɪˈtwin/
فعل گذرا
[گذشته: came between]
[گذشته: came between]
[گذشته کامل: come between]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بین (دو نفر یا چیز) قرار گرفتن
(رابطه بین دو نفر را) خراب کردن
1.I'd hate anything to come between us.
1. متنفرم از اینکه چیزی بین ما را خراب کند.
2.Nothing can come between him and football.
2. هیچچیزی نمیتواند بین او و فوتبال قرار بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
come before
come back in
come back
come away
come at
come by
come clean
come down
come down on
come down on one side of the fence or the other
کلمات نزدیک
citizens' advice bureau
change out of
cast a vote
bury the hatchet
bring to light
come to a decision
come into existence
come into fashion
computer technology
customer care
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان