Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نشاسته ذرت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cornstarch
/ˈkɔːrnstɑːrtʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشاسته ذرت
آرد ذرت
1.I used some cornstarch to thicken the gravy.
1. من برای غلیظ کردن آب گوشت از نشاسته ذرت استفاده کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cornrows
cornmeal
cornish
cornice
cornflower
cornucopia
corny
corolla
corollary
corona
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان