[اسم]

cotton

/ˈkɑtən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنبه‌ای (پارچه) کتان، نخی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پنبه‌ای نخی
  • 1.I love cotton pants.
    1. من شلوار کتان دوست دارم.

2 پنبه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پنبه
a cargo of cotton and wheat
محموله پنبه و گندم

3 نخ

مترادف و متضاد thread
a cotton reel
قرقره نخ
sewing cotton
نخ خیاطی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان