[فعل]

to cower

/ˈkaʊər/
فعل ناگذر
[گذشته: cowered] [گذشته: cowered] [گذشته کامل: cowered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خم شدن (از ترس) دولا شدن

  • 1.A gun went off and people cowered behind walls and under tables.
    1. یک اسلحه شلیک شد و مردم پشت دیوارها و پشت میزها خم شدند.

2 عقب‌عقب رفتن (از ترس)

  • 1.He cowered against the wall.
    1. او (از ترس) به‌سمت دیوار عقب‌عقب رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان