Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خم شدن (از ترس)
2 . عقبعقب رفتن (از ترس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to cower
/ˈkaʊər/
فعل ناگذر
[گذشته: cowered]
[گذشته: cowered]
[گذشته کامل: cowered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خم شدن (از ترس)
دولا شدن
1.A gun went off and people cowered behind walls and under tables.
1. یک اسلحه شلیک شد و مردم پشت دیوارها و پشت میزها خم شدند.
2
عقبعقب رفتن (از ترس)
1.He cowered against the wall.
1. او (از ترس) بهسمت دیوار عقبعقب رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
cowed
cowcatcher
cowboy hat
cowboy
cowbird
cowgirl
cowherd
cowl
cowlick
cowling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان