Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خراب شدن
2 . زیر قول خود زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to crap out
/kɹˈæp ˈaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: crapped out]
[گذشته: crapped out]
[گذشته کامل: crapped out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خراب شدن
از کار افتادن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
break down
fail
stop working
1.Damn it, the blender crapped out.
1. لعنتی، مخلوطکن از کار افتاد.
2.She didn't come to the party because her car crapped out on the way here.
2. او به مهمانی نیامد چون اتومبیلش در مسیر اینجا خراب شد.
2
زیر قول خود زدن
به عهدی وفا نکردن، رها کردن (وظیفه و ...)
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
abandon
give up
withdraw
1.Don't crap out of this on me! Pull yourself together!
1. این را رها نکن! خودت را جمع کن!
2.He said that he would go to the birthday party with us but then crapped out at the last minute.
2. او گفت که با ما به جشن تولد میآید اما سپس دقیقه آخر زیر قول خود زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
holy shit
piece of crap
go forward
get the crap kicked out of
don't shit where you eat
holy crap on a cracker
holy crap
go together
have a hair across ass
ass in a sling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان