Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدون دعوت به یک مهمانی رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
crash a party
/kɹˈæʃ ɐ pˈɑːɹɾi/
1
بدون دعوت به یک مهمانی رفتن
بدون دعوت به یک مهمانی آمدن
مترادف و متضاد
gatecrash
1.Come on, let's go crash the neighbors' party.
1. زود باش، بیا بدون دعوت به مهمانی همسایه برویم.
2.There's always someone who crashes the party and ends up causing trouble.
2. همیشه یک نفر هست که بدون دعوت به مهمانی میرود و در نهایت دردسر درست میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
it beats me
beat it
bring out into the open
come into the open
interests
curly-haired
cul8r
darwinist
defriend
deportee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان