[اسم]

crew

/kruː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خدمه تیم

معادل ها در دیکشنری فارسی: اکیپ خدمه کادر
مترادف و متضاد staff workers
  • 1.None of the passengers and crew were injured.
    1. هیچ یک از مسافرها و خدمه آسیب ندیدند.
a camera crew
تیم فیلمبرداری
cabin crew
خدمه کابین

2 پاروزنان (قایق‌رانی) ملوانان

3 تیم پاروزنی (قایق‌رانی)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان