Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . توله (شیر، خرس و ...)
2 . پیشاهنگ کاب اسکات (عضو بخشی از سازمان پیشاهنگی ویژه پسران)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cub
/kʌb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توله (شیر، خرس و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
توله
a lioness and her cubs
یک شیر ماده و تولههایش
2
پیشاهنگ کاب اسکات (عضو بخشی از سازمان پیشاهنگی ویژه پسران)
(Cub)
تصاویر
کلمات نزدیک
ct scan
ct
crêpe
crème de menthe
crème de cacao
cub reporter
cuba
cuban
cubby-hole
cubbyhole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان