[اسم]

cyclist

/ˈsɑɪ.kəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوچرخه‌سوار

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوچرخه‌سوار
  • 1.A champion cyclist
    1. یک دوچرخه‌سوار قهرمان
  • 2.He drove into a cyclist.
    2. او [با اتومبیلش] با یک دوچرخه‌سوار برخورد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان