[فعل]

to deep-fry

/ˌdiːp ˈfraɪ/
فعل گذرا
[گذشته: deep-fried] [گذشته: deep-fried] [گذشته کامل: deep-fried]

1 در روغن داغ سرخ کردن در روغن زیاد و جوشان سرخ کردن

  • 1.deep-fried chicken pieces
    1. تکه‌های مرغ سرخ شده در روغن داغ
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان