Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پوشک بچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
diaper
/ˈdaɪpər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوشک بچه
کهنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوشک
مترادف و متضاد
nappy
1.I'll change her diaper.
1. من پوشکش را عوض میکنم.
2.It was time for a diaper change.
2. وقت عوض کردن پوشک بچه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
dianthus
dianoetic
dianne
diane
diana
diaphanous
diaphoresis
diaphragm
diarist
diarrhea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان