[فعل]

to draw back

/drɔ bæk/
فعل ناگذر
[گذشته: drew back] [گذشته: drew back] [گذشته کامل: drawn back]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (خود را) عقب کشیدن پس کشیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: عقب کشیدن
  • 1.He came close but she drew back.
    1. او نزدیک آمد [شد] اما او (خود را) عقب کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان