[فعل]

to draw on

/drɔ ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: drew on] [گذشته: drew on] [گذشته کامل: drawn on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 استفاده کردن به‌کار گرفتن

مترادف و متضاد draw upon
  • 1.I'll have to draw on my savings.
    1. من مجبورم از پس‌اندازم استفاده کنم.
  • 2.The novelist draws heavily on her personal experiences.
    2. رمان‌نویس بسیار از تجربه شخصی‌اش استفاده می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان