Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خشک شویی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to dry-clean
/draɪ-klin/
فعل گذرا
[گذشته: dry-cleaned]
[گذشته: dry-cleaned]
[گذشته کامل: dry-cleaned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خشک شویی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خشکشویی کردن
1.He will dry-clean my clothes.
1. او لباس های مرا خشک شویی خواهد کرد.
2.I had my suit dry-cleaned.
2. دادم کت و شلوارم را خشک شویی کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
dry up
dry slope
dry skin
dry season
dry run
dry-cleaner's
dry-cleaner’s
dryer
dryland farming
dryness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان