[اسم]

eggplant

/ˈegplænt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بادمجان

معادل ها در دیکشنری فارسی: بادمجان
  • 1.For dinner we had eggplant with tomato sauce and cheese.
    1. برای شام ما بادمجان با سس گوجه‌فرنگی و پنیر خوردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان