[اسم]

elbow

/ˈelboʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آرنج

معادل ها در دیکشنری فارسی: آرنج
مترادف و متضاد arm joint bend of the arm
  • 1.Her arm was bandaged from the elbow to the fingers.
    1. دست او از آرنج تا انگشتان باندپیچی شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان