Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . الکترومغناطیسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
electromagnetic
/ɪˌlektroʊmæɡˈnetɪk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
الکترومغناطیسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الکترومغناطیسی
specialized
1.an electromagnetic wave
1. یک موج الکترومغناطیسی
تصاویر
کلمات نزدیک
electromagnet
electrolyte
electrolysis
electroencephalography
electroencephalogram
electromagnetism
electromotive
electromotive force
electron
electron microscope
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان