[اسم]

emigration

/ˌemɪˈɡreɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهاجرت

معادل ها در دیکشنری فارسی: هجرت مهاجرت
  • 1.emigration by poor people in search of work
    1. مهاجرت توسط افراد فقیر برای یافتن کار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان