Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمونه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
epitome
/ɪˈpɪtəmi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمونه
مظهر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرمان
مترادف و متضاد
embodiment
1.He is the epitome of a modern young man.
1. او نمونه یک مرد جوان مدرن است.
2.They regarded him as the epitome of evil.
2. آنها او را مظهر شر می دانند.
تصاویر
کلمات نزدیک
epithet
epitaph
epistolary
epistle
epistemology
epitomize
epoch
epoch-making
eponymous
epoxy resin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان