Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مخصوصاً
2 . زیاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
especially
/ɪˈspeʃ.əl.i/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخصوصاً
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اختصاصاً
بالاخص
بخصوص
بویژه
خصوصا
مخصوصا
به ویژه
مترادف و متضاد
chiefly
mainly
mostly
particularly
1.I loved the show, especially the dancing.
1. من نمایش را دوست داشتم، مخصوصاً رقص را.
especially for something/somebody
مخصوصاً برای چیزی/کسی
1. I chose this especially for your new house.
1. من این را مخصوصاً برای خانه جدید شما انتخاب کردم.
2. She bought a new pair of trainers especially for the trip.
2. او یک جفت کتانی مخصوصاً برای سفر خرید.
2
زیاد
خیلی
مترادف و متضاد
extremely
peculiarly
very
1.She's not especially interested in sports.
1. او زیاد علاقهمند به ورزش نیست.
not especially
نه خیلی
‘Do you like his novels?’ ‘Not especially.’
«رمانهای او را دوست داری؟» «نه خیلی.»
تصاویر
کلمات نزدیک
especial
espadrille
esp
esoteric
esophagus
esperanto
espinoza
espionage
esplanade
espn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان