[اسم]

eulogy

/ˈjuləʤi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مدح (پس از مرگ) ستایش

معادل ها در دیکشنری فارسی: مدیحه مدح
مترادف و متضاد praise tribute
  • 1.he delivered his father's eulogy.
    1. او مدح پدرش را ایراد کرد [خواند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان