[فعل]

to eviscerate

/ɪˈvɪsəreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: eviscerated] [گذشته: eviscerated] [گذشته کامل: eviscerated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 امعا و احشا را درآوردن

formal
مترادف و متضاد disembowel
  • 1.The goat had been skinned and neatly eviscerated"
    1. پوست بز کنده و امعا و احشای آن درآورده شد.

2 تهی کردن

formal
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان